معنی جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی , کردن، مقابله کردن، تطبیقکردن، نشان گذاردن، چک بانک,, معنی جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی پ کردن، مقابله کردن، تطبیقکردن، نشان گذاردن، چک بانکپ, معنی [gm;dcd lcbj اx، kkاjuت lcbj، scxja lcbj، csdb;d , lcbj، krاfgi lcbj، تzfdrlcbj، jaاj ;vاcbj، ]l fاjl,, معنی اصطلاح جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی , کردن، مقابله کردن، تطبیقکردن، نشان گذاردن، چک بانک,, معادل جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی , کردن، مقابله کردن، تطبیقکردن، نشان گذاردن، چک بانک,, جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی , کردن، مقابله کردن، تطبیقکردن، نشان گذاردن، چک بانک, چی میشه؟, جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی , کردن، مقابله کردن، تطبیقکردن، نشان گذاردن، چک بانک, یعنی چی؟, جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی , کردن، مقابله کردن، تطبیقکردن، نشان گذاردن، چک بانک, synonym, جلوگیری کردن از، ممانعت کردن، سرزنش کردن، رسیدگی , کردن، مقابله کردن، تطبیقکردن، نشان گذاردن، چک بانک, definition,